پرسش از استاد پورعلیزاده روانشناس مذهبی خانواده
مادر و خواهر شوهرم توقعات زیاد و بی مورد دارند، توقع دارند برم کمکشون ولی در مهمونی هاشون شرکت نکنم!؟ به همسرم میگم وقتی ما دستمون خالی هست و مستاجر هستیم لزومی نداره عیدی بدیم
سوال شما عزیز
سلام آقای دکتر وقتتون بخیر من ۱۵ سال هست که ازدواج کردم . ۲ برادر شوهر و ۲ تا خواهر شوهر دارم و مادرشوهرم فقط به حرف دخترهاش گوش میده. همیشه مشکل ما این هست که من عروس سوم شدم مثلا اگه هر کاری داشته باشن به من میگن ولی تو مهمونیا یا تولدا منو دعوت نمیکنن ومیگن اگه تو رو بگیم باید بقیه عروس ها رو هم دعوت کنیم در حالی که دوستاشون رو دعوت میکنن ولی من رو نه. ولی توقع دارن ما اگه مهمونی میگیریم اونا رو هم بگیم . و وقتی هم من برای مهمونی های خودم انها رو دعوت نمیکنم ناراحت میشن و میگن داداشمون ما رو دوست نداره. اینها رسم عیدی دارن من تا سال قبل بهشون عیدی میدادم درحالی که اینا وظیفه میدونن و من به خاطر اینکه همسرم دستش خالی بود با سه تا بچه کوچیک و حتی در دوران بارداری هام رفتم سرکار. من به همسرم میگم وقتی ما دستمون خالی هست و مستاجر هستیم لزومی نداره عیدی بدیم و دوست هم ندارم عیدی بدم . به نظر شما من چیکار کنم آقای دکتر من تو خانواده کم جمعیت ۴ نفری بزرگ شدم و اینا خانواده ی پرجمعیتی هستند و همیشه از من توقع دارند که طبق خواسته ی خودشون جلو برم و برای منم سخته و همیشه وقتی میرم تو جمعشون و میام خونه تا دو سه روزی ناراحت هستم. دختر ۱۳ ساله ام میگه مامان بزرگم ما رو دوست نداره اگه دوستمون داشت ما رو هم دعوت می‌کرد. آقای دکتر نمیدونم چیکار کنم کلا نسبت به همه دلسرد شدم و انگار از همه بدم میاد. با تشکر از شما
سلام استاد وقتتون بخیر سال خوبی رو داشته باشین من منتظر پاسخگویی شما هستم. ازتون خواهش میکنم جواب بدین
لطفا پاسخ استاد پورعلی زاده روانشناس خوب اصفهان را در متن زیر بخوانید و برای دوستانتان ارسال کنید
با سلام بر شما بعضی از عروس و دامادهای تازه وارد برای جلب رضایت خانواده ی همسر تن به خواسته های آنها می دهند که برایشان سخت است یا باب میلشان نیست !! و این لطف مکرر حق مسلم ایشان میشود.
شما باید چند مطلب را مد نظر داشته باشید :
۱) شما باید در ابتدای زندگی مشترک مواضع خود را بدون رودرباسی مشخص کنید که اخلاق من چنین است و چه کارهایی انجام می دهم یا چه کارهایی را انجام نخواهم داد ، باید حد و مرزها معین شود .
۲) باید این نکته را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهید که خانواده شوهر افراد تأثیر گذاری در زندگی شما هستند و می توانند آرامش زندگی من را بهم بریزند لذا برای حفظ زندگی و رابطه با همسرم باید با آنها کج دار و مریض ادامه دهم و باید رفتاری هوشمندانه داشته باشید
۳) در عین رعایت احترام خیلی راحت بگویید من الان در منزلم برنامه هایی دارم و باید به کارهای خود برسم ، به آن اندازه ای باید سرویس و خدمات بدهید که به زندگی خودتان لطمه نزند
۴) اجازه ندهید احساس تنفر نسبت به آنها در شما شکل بگیرد در اینصورت حال شما و زندگیتان خراب میشود
۵) رفتار و خدماتی که می دهید در راستای حفظ شخصیت و شأنیت شما باشد
۶) بدون توهین و بی احترامی به شوهرتان بگویید اخلاق من و خانواده آن با هم متفاوت است و هیچ کدام هم اشکالی ندارد اما شما کمک کن تا من بتوانم تعامل درستی با آنها داشته باشم ، همسرتان را با خود همراه کنید ، همینکه شوهرتان شما را درک کند کافی است .
۷) اینکه شما را به مهمانی دعوت نمی کنند می توانید ناراحتی خود را به همسر یا خانواده شان بگویید اما لزومی هم ندارد در مهمانی همدیگر حضور داشته باشید ، این تابو را باید بشکنید
۸) اگر با دعوت نکردن خانواده همسرتون ایشان ناراحت میشود شما تحمل کن تا صمیمیت با شوهرت حفظ شود و بزرگواری شما را می فهمد .
خوشبخت و سعادتمند باشید
