پرسش از استاد پورعلیزاده روانشناس مذهبی خیانت اصفهان
با رابطه زن داداشم با شوهرم چکار کنم؟ / زن داداشم با شوهرم رابطه عاطفی داره چکار کنم؟ / با خانمی که با شوهرم در رابطه است چگونه رفتار کنم؟
جنود شیطان و جنود الهی
فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا
پس (ای پیامبر) از آنها (منافقان) روی بگردان و به خدا اعتماد کن، که تنها خدا تو را نگهبان کافی است.
سوال شما عزیز
سلام و عرض ادب بنده خانمی… همسر من با اینکه عصبی هستند ولی بسیار اجتماعی و در جمع دوستانه اهل شوخی هست من یک بردار کوچکتر از خودم دارم که کلا از اول رفت و امد زیادی نداشتیم چون چند بار زن برادرم برام مشکلاتی بوجود اورده بود و خیلی فاصله گرفتیم تا چند ماه پیش زن داداشم چند بار زنگ زد که بیاد خونه ما… من چند بار به همسرم گفتم که خیلی مشکوکه این رفتار حتی به همسرم تذکر هم دادم و گفتم من حس خوبی ندارم یکم با این خانم سنگین باش و زیاد شوخی نکن که من و متهم کرد و گفت اگه به من شک داری اصلا خونتون نمیام و من فک کردم که زیادی تند رفتم و ازش معذرت خواهی کرده حتی من اصلا سر گوشی همسرم نمیرفتم و خیلی اعتماد داشتم یک ماه پیش دیدم من دارم حرف میزنم میگه پاشو برو بخاب و گوشی شو برداشت گفتم چیه که اینقدر مهمه دیدم گوشی رو نداد و چیزی رو سریع پاک کرد بعد متوجه شدم زن داداشم گفته شوهرش اعتیاد به الکل پیدا کرده و من از تو راهنمایی میخوام و تمام اتفاق های ریز و درشت و برا همسرم تعریف میکرده حتی یک پیام دیدم که همسرم گفته بود در جمله شما و او گفته بود به من نگو شما بگو جون و حرفاشون اواخر حس عشق داشت… آقای دکتر دنیا رو سرم خراب شد به خاطر لطمه ای که خودم، برادرم و خانواده ام خوردند حالم خیلی بده، با یک مشاور صحبت کردم و گفت زنگ بزن به زن برادرت و بگو همه چیز رو میدونی و پاش و از زندگیت بیرون بکشه من خیلی مودبانه باهاش حرف زدم و اون اصلا گردن نگرفت و گفت اگه من میخواستم کاری کنم توی این چند سال میکردم با اینکه شوهرم همه چیز و گردن گرفت با اینکه من همهی پیام ها را نخوندم ولی با همون چند تا و رفتارها همه چیز رو فهمیدم و از این همه وقاهت متعجبم آقای دکتر من به خاطر اینکه خیلی چیزها به هم میریخت سکوت کردم الان در جلسه ای که من و دیده کاملا عادی و با پررویی تمام رفتار کرده شوهرم خیلی پشیمونه و میگه گول خوردم خودش هم اصلا چیزی رو گردن نگرفت و گفت من بخاطر نجات شوهرم از اعتیاد از شوهر تو کمک گرفتم و من نمیدونم با این وضعیت و شوهری که دیگه اعتمادی ندارم و دلم از دست کارهاش بسیار سوخته و شکسته چکار کنم؟ با زن برادرم چکار کنم؟
با مادری که میگوید زنداداشت مشکل داره در زندگیش و باهاش یکم مهربون باش چکار کنم؟ با عذاب وجدانی که گرفته ام چه کنم چون میگویم شاید حق برادرم فهمیدن این ماجرا بود و بعد بخاطر رسوایی زیاد فکر میکنم کار درست را کرده ام
لطفا پاسخ استاد پور علیزاده مشاور خیانت در اصفهان را در متن زیر بخوانید و برای دوستانتان ارسال کنید
با سلام و ادب باید عرض کنم در مسئله ی خیانت هیچ گاه قضاوت ، پیش گویی و غیب گویی نکنید ، مسئله را بررسی کنید و در مطرح کردن آن مبالغه نکنید .کلمه با محبت بکار بردن در مکالمات دلیل بر خیانت نیست اما اگر کلمات صریح عاشقانه ای که بین همسران اتفاق می افتد گفته شود خیانت عاطفی است .
اگر زن برادر شما خیانت کرده باید برادرتون مسئله را رسیدگی و برطرف کند و شما هیچ وظیفه ای ندارید که با او مطرح کنید ، فقط در کل بگویید مواظب زندگیت باش.
مسیله ی اصلی شما نباید زن برادرتون باشد بلکه همسر شماست و حتی اگر راه او را سد کنید با شخص دیگری وارد رابطه میشود ، باید مسیله را ریشه ای حل کنید .
با شوهرتون صحبت کنید و او وظیفه دارد ماجرا توضیح دهد اما شما وارد جزئیات نشوید .باید اشتباه خود را کشف و فصل کند و جبران کند و این رابطه را در هر سطحی هست به یک رابطه ی فامیلی معمولی تنزل دهد .
شما باید علت این خیانت را کشف کنید ، ایرادات خود را بر طرف کنید در خیانت تا مساله فاش نشده قدرت دست شماست اما اگر او را رسوا کردید دیگر ترسی ندارد و ادامه می دهد .
بعضی انسانها فطرت الهی خود را به شیطانی تبدیل کرده اند و جنود شیطان شده اند و کسانی که از جنود الهی هستند نمی توانند از پس این آدمها برآیند ، پس از آنها باید فاصله گرفت و با آبروی خود بازی نکرد .
وقت و انرژی خود را صرف این آدمها نکنید چراکه خداوند به پیامبرش هم می فرماید از این انسانها اعراض و دوری کنید فقط می شود کنار آنها رشد کرد و با آرامش با آنها برخورد کرد و زندگی مسالمت آمیز داشت ، یک آرامش نسبی برقرار کرد تا روح و روانمان آشفته نشود .
خوشبخت و سالم باشید
