تا کی باید از شوهرم عشق و محبت گدایی کنم؟ خسته شدم از این رابطه یک طرفه!

پرسش از استاد پورعلیزاده روانشناس مذهبی خانواده اصفهان

تا کی باید از شوهرم عشق و محبت گدایی کنم؟ ۱۲ ساله عاشقانه برای شوهرم بودم تا جاییکه زبانزد خاص وعام بودم، اما دیگه خسته شدم از این رابطه یک طرفه!

سوال شما عزیز

سلام بر استاد روانشناس مذهبی خانواده در اصفهان من خانم ۳۰ ساله که ۱۲ ساله ازدواج کردم و در طول سن ازدواجم فقط گدایی عشق همسرم رو کردم خیلی بهش توجه کردم محبت کردم بیش از حد قربون صدقه اش رفتم کلا خانم شادی ام و خودم فرزند طلاقم و چون همسرم دین و دنیا و خدای من شد کاملا مطیعش شدم سروقت در منزل حضور دارم وظایفم به نحو احسن انجام میدم تو این ۱۵ سال عاشقانه برای همسرم بودم من و ایشون شدیم زبانزد خاص وعام عاشق هم و دوتا دختر ۱۳ساله و۹ ساله دارم .اما دیگه دیگه دیگه خسته شدم از این رابطه یک طرفه ایشون مرد متشخصی هستند در منزل با من کاملا سرسنگینن احترام ها سرجاشه من دلم میخواد باهاش رفیق باشم راحت باشم ولی شوهرم یه دیوار دورخودش کشیده و این اجازه رو به من نمیده حتی توی نزدیکی هامون کاملا سرسنگین تو این ۱۵سال بعد تمام شدن هر نزدیکی تا ۹سال ازش خواهش میکردم دوباره بیا اما ایشون میگفتن بسه اما الان دیگه بعدش فقط من گریه کردم و دیگ درخواست نکردم

اقای علیزاده من از اینکه شادش کنم بخندونمش برنامه بریزم خسته شدم اون عشق تبدیل شده به نفرت ولی هنوووز چند درصدی عشق مونده توی قلبم ازتون خواهش میکنم فقط یه حرفی یه جمله ای بگید که بتونم صبوری کنم همین . ایشون معتقدن زن باید شوخی کنه زن باید بخنده زن باید شادی کنه و این ب عهده مرد نیست. شوهرم میگن این چیزهایی ک تو میگی مال دوست دختر دوست پسرهاست من لودگی دوست ندارم. همیشه همیشه یه غمی توی سینمه و یه بغضی توی گلومه .هرکس تماس تلفنی مارو میشنوه باور نمیکنه با همسرم صحبت کردم چون ماخیلی سنگین صحبت میکنیم من همیشه احترامش رو دارم کوچکترین خدمتش رو تشکر میکنم ازش و برای درخواست هام هیچوقت دستور ندادم بهش همیشه با روش های دیگ چیزی ازش خواستم. هیچ چیزی رو در زندگی لنگ نمیزاره خسیس نیست حواسش به زندگی هست و ایشون ازنظر دیگران وخانواده من کاملا مورد قبولن و به خاطر همین صدای من رو هیچ کجا نه مادر نه پدر نمیشنون. شما به دادم برسین

من فقط به همسرم تکیه کردم و از خواستنش دست نمیکشم خدمت گزار مادر و پدرش میمانم محبت میکنم ولی از شما میخوام یه جمله ای بگید که بتونم حالم خوب بشه و میخوام دلم به همسرم خوش باشه وبس میخوام کمکم کنید دیگ روحم آزار نبینه

درجواب درد و دل هام میگه عجب مکافاتی داریم بهم توهین میکنه .ایشون اصلا انتقال حس ندارن خودش میگه احساسات داره اما من نمیبینم هیچ وقت نشد از اول عقدمون تاحالا بیاد یه کلمه درددل کنه اصلا حسشو بروز نمیده حرف از دلش نمیزنه هیچوقت نمیگه دلم میخواد فلان دلم میخواد بهمان. سیاستی که داره جلوی دیگران خیلی خوبه باهام من دوست دارم همیشه شب نشینی داشته باشیم باکسی یا خودمون جایی باشیم چون بهترین ثانیه هارو باهاش دارم جلوی بقیه

لطفا پاسخ استاد پور علیزاده بهترین روانشناس در زمینه زوج درمانی را در متن زیر بخوانید و برای دوستانتان ارسال کنید

با سلام و ادب باید عرض کنم قبل از اینکه راهکار ارائه کنیم باید دلیل این رفتار همسرتان مشخص شود ! اینکه ایشان مرد با شخصیتی هستند و با همه رفتار خوبی دارند غیر از شما حتما دلیلی دارد !

این مشکل می تواند دلایل زیر را داشته باشد : 

۱) شاید از ابتدا انتخاب شما غیر اصولی بوده است ، شاید شما از تیپ‌های ناهمگون بوده آید که نباید با هم ازدواج می کردید .و این اهمیت مشاوره پیش از ازدواج را نشان می دهد .

۲ ) شاید مشاوره پیش از ازدواج رفته آید اما مهارت برقراری ارتباط با همسر را ندارید

۳) تفاوت در بینش و نگرش و جهان بینی دارید

۵) عدم تأمین نیاز همسر : نیازهای جنسی ، نیاز به داشتن یک همسر سرحال و با انرژی ، لذا بهتره به روانشناس مراجعه کنید تا از بین صحبتهای شما معلوم شود کدام نیاز همسر شما تأمین نمی شود

۶) تضاد در علایق شما و همسرتون مثلأ شما به گفتن طنز علاقه دارید ولی برای

شوهرتون جذاب نیست برعکس او از شعر لذت می برد و شما خیر …

۷) دلزدگی و تنفر از طرف مقابل

مشاوره مذهبی نوجوانان استاد پور علی زاده

۸) اختلال خلقی : البته چون همسر شما با دیگران رابطه ی خوبی دارند ، احتمال زیاد مشکل خلقی ندارند

۹) نارضایتی و ناراحتی از شرایط زندگی که شما یا ایشان ایجاد کرده آید

۱۰) قهر طولانی : اهرمی است که بعضی به عنوان ادب کردن و فهماندن ناراحتی خود به طرف مقابل استفاده می کنند مثلأ ۱۵ سال سکس نمی دهد تا طرف مقابل را تنبیه کند ولی روش کاملا اشتباهی است خانم گرامی نیاز به مشاوره حضوری دارید تا معلوم شود مشکل همسر شما کدام یک از موارد است .

خوشبخت و شادمان باشید

پرسش از استاد پورعلیزاده روانشناس مذهبی اصفهان

مرز و انداره محبت کردن به دیگران / حفظ ارزش شخصیت و احترام

سوال شما عزیز

آقای دکتر سلام شبتون بخیر واقعا ممنونم از راهنماییتون پاسخ صوتی شما را در کانال شنیدم و فقط یک روز انجام دادم امشب غذایی که شوهرم دوست داشت رو پختم براش اومد بغلم کرد برخلاف دیشب و امروز صبح سرد رفتار نکردم باهاش

گریه کرد وگفت چرا قبلا کاری میکردی که من اینطور رفتار کنم باهات من دیگه تا اخرعمرم نمیتونم سربلند کنم تو روی من واینسا اگر به صحبت شماگوش نمیدادم و بازم به قهرم ادامه میدادم امشب هم یه دعوای دیگه در پیش بود

اقای دکتر من مرز محبت و رو دادن رو بلد نیستم چکار کنم که پر رو نشه اصلا تو کارهای خونه و کارهای بچه ها بیرون خونه هیییچ مشارکتی نداره خرید خونه 99درصدش با شوهرم هست که گاهی از من میخواد خریدها رو انجام بدم.. نمیخوام این انتظار رو از من داشته باشه، چکارکنم؟

لطفا پاسخ استاد پورعلیزاده روانشناس مجرب اصفهان را در متن زیر بخوانید و برای دوستانتان ارسال کنید

با سلام بر شما متأسفانه در جامعه این مطلب متداول شده که به همسرت زیاد محبت نکن چون پر رو می شود !! و این کاملأ اشتباه است ، از محبت خارها گل میشود و به همان میزان که محبت می کنی محبت می بینی محبت کردن هم بسته به شرایط باید در اعتدال اتفاق بیفتد .

بی نهایت محبت کنید اما تا جایی که احترام و شخصیت شما حفظ شود .

به خانواده ی همسر محبت و کمک کنید اما تا جایی که فکر نکنند شما کلفت هستید کسانی که می گویند محبت نکنید افراد حسودی هستند ، مطمئن باشید هیچ کس پر رو نمی شود .

پیروز و سربلند باشید