ازدواج مجدد بعد از ۲۳ سال جدایی اولویت

ازدواج مجدد بعد از ۲۳ سال جدایی اولویت

پرستار فرزندان

باعرض سلام و ادب خدمت شما بزرگوار الهی عاقبت بخیر باشین که وقت ارزشمند را در اختیار ما قرار میدین و پاسخگوی سوالات هستین

خانمی ۴۶ ساله هستم بعد از ۲۳ سال جدایی تصمیم به ازدواج گرفتم و یک فرزند دارم که ازدواج کردند خواستگارم همسال خودم هستن با دوفرزند پسر ۱۵ ساله و دختر ۲۱ ساله ۳ ماه از رابطه شناخت و اشنایی میگذره و من هنوز نتونستم ایشون رو بشناسم در مورد بچه ها بخصوص دختر خیلی حساسیت نشون میدن و بیشتر اوقات که واسه شناخت میرفتیم بیرون با بچه ها بودیم و تاکید داشتن که اینها قرار هست با شما زندگی کنند و باید به طور کامل شما رو بشناسند … ولی،من بیشتر،تو صحبتهایم خودش رو در اولویت قرار میدادم و میگفتم که تو خانواده و تشکیل زندگی شما مقدم هستین و حرف اول شما میزنین و من نمیخام که بیام و پرستار بچه ها بشم بلکه میخوام خانم خونه باشم و همسر شما و بعدش مادر بچه ها که بدونه بچه ها امانت هستند و رفتنی و زن و شوهر هستند که برای هم می مانند ….. خب من چندسال هست مدیریت یک زندگی به عهده داشتم و واسم یکم سخت هس که بخوام هرچی این اقا میگویند بپذیرم ولی ایشون میگن ما شخصیتمون اینجوری شکل گرفته وشما بیشتر باید کوتاه بیاین … وعده و وعید اصلا بهم نداده که با نیرنگ بخواد من و جذب کنه ….حقیقت انچه که هستن رو میگد … تنها چیزی که اختلاف نظر داریم از نظر ماهواره هس من چادری و مقید به احکام ولی دخترش خیر گفتن ما نماز نمیخونیم مشکل نشه …. منم گفتم من نماز میخونم و زیاد اهل فیلم ماهواره ای نیستم مشکل نشه … در جواب گفتن با نمازت و اعتقادات مشکل نداریم ولی باید اهل ماهواره بشی و اهنگ و… من کوتاه بیام …. بچه هاش نباید خدشه بهشون وارد بشه ولی خواستگارم چادری بودن من و دوست دارن و حجاب من مورد پسندشون بوده … واینکه من هی باید پیش قدم بشم و ازشون درخواست کنم که واسه شناخت هم بیشتر صحبت کنیم و ایشون مهم نیس واسشون …و تقریبا بعد شناخت میگم مراسم را رسمی کن ولی ایشون خیلی صبور هستن و میگن عجله نکن درست میشه و از من درخواست کردن که بعضی روزها برم منزلشون و اونجا با بچه ها باشم ولی من قبول نکردم و میگم واسه من ارزش خاص نداره که خودم بشناسه ولی واسه بچه هاش حاضر همه کار بکنه …. یکم بلاتکلیف هستم خودش مرد کار و تلاش و خوش اخلاق در کل ۸۰ درصد خوب هس … یکم از اینده میترسم که دخترش حکمرانی کنه و من ……

مطلب پیشنهادی:  دختر ۱۹ ساله ام از ۱۶ سالگی عاشق پسر ۳۰ساله الکلی شده/ چکار کنم این عشق از سرش بگذره؟

با سلام و ادب دوست عزیز درست می فرمایید سه ماه مدت کمی برای شناخت یک شخص است بخصوص اگر تعداد دیدارها هم زیاد نبوده باشد. حق دارید حرف شما درست است اما توازن قدرت شما یکی نیست ، شما فرزندت ازدواج کرده و الویت زندگی شما می تواند همسرت باشد اما ایشان بچه های ۲۱- ۱۵ ساله دارند و نمی تواند شما را الویت خود قرار دهند .

بنده با ۲۵ سال سابقه کار محضر شما عرض می کنم که اگر ایشان بگوید شما الویت اول من هستید من باور نمی کنم . ما بخاطر فرزندانمان شرایط را بهم می زنیم .

حضور بچه ها در زندگی بحث مهمی است .پدر و مادر احساس می کند فرزندم نیاز به مراقبت دارد اما آن خانم یا آقا بالغ است و نیاز به مراقبت ندارد و من در مقابل فرزندم که پدر یا مادر ندارد مسئول هستم ، فرزندان ما الویت زندگی ما هستند .بسیاری از درگیریها به خاطر بچه هاست و آنها معادلات را بهم می زنند ، حالا شما انتظار دارید در الویت توجه باشید ، مسلم است بچه ای که ۲۱ سال با این پدر بوده نسبت به شما که یه ماه است آمدید الویت دارد .

ازدواج کنید ولی بلوغ فکری را داشته باشید که جایگاه فرزند او را نمی توانید بگیرید .شما جای خود و آنها جای خود را دارند و مشاوره ی پیش از ازدواج هم بروید و اگر ایشان جدا شده و بچه ها را گرفته بدانید حساسیت ایشان روی بچه‌ها فوق العاده زیاد است .

 

دیگر مطالب مشابه
مشاوره حضوری، تلفنی و آنلاین