استرس مادر نسبت به فرزند، پسر 7 ساله ام ترسو است آینده اش چی میشه در این جامعه؟

پرسش از استاد پورعلیزاده درمانگر اضطراب در اصفهان

نگرانی، اضطراب و استرس مادر نسبت به فرزند، پسر 7 ساله ام ترسو است آینده اش چی میشه در این جامعه؟ / می ترسم در آینده نتواند در مقابل آدم هایی که زور می گویند از خودش دفاع کنه و تن به هر کاری بدهد و در زندگی مشترکش به مشکل بر بخوره من چیکار کنم به عنوان یه مادر که پیش گیری کنم

سوال شما عزیز

سلام وقت بخیر خسته نباشید خدا قوت استاد عزیز و گرامی ممنون بابت صبر و حوصله که دارید و به پیام های ما پاسخ می دهید بنده 29سال دارم و مدرک خودم فوق لیسانس روانشناسی و کارمند… هستم. یک پسر 7ساله دارم از موقعی که به دنیا امد ترسو بود و اون رفتارش من به خاطر اینکه در یه خانه مادر شوهر مریض و بسیار دخالت تو زندگیم می کردند و دعوا و بحث خیلی داشتند با من، این ترس های پسرم را گذاشتم پای این تنش ها. الان یکسالی هست به کمک خداوند دعاهام مستجاب شد و خانه مستقل داریم. پسرم وقتی دستشویی می‌ره در دستشویی نمی بنده و ازش پرسیدم تو مدرسه هم نمی بندی گفت با یه دستم در می‌گیرم با اون یکی هم کارم انجام می دهم و وقتی باهاش صحبت کردم گفتم کارت اشتباه و براش دلیل آوردم گفت دستشویی های مدرسه کثیف هست من دوست ندارم توش برم و مجبور می شوم و می روم درصورتی که تو خانه خودم که تمیز هست همین طور هست و در نمی بنده و میگه مامان درش باز باشه در بعضی وقتا می بنده در دستشویی را و میگه مامان حالا در اتاق باز بگذار و شروع می‌کنه به شعر و آواز خواندن بعضی مواقع من طبقه بالا خانه برم بهش بگم بمون دنبالم نیا سرده بعضی مواقعه می ماند بعضی مواقع می گوید نه من می ترسم و اینکه شب ها براش قصه می گویم و می خوابه و خیلی از قصه ها در مورد شجاعت و ترس نداشتن بود الان دیگه عادت کرده هرشب براش قصه بگم تا بخوابه،

مطلب پیشنهادی:  همه چیز در مورد استرس کودکان/ پسر ۶ ساله ام شب تا صبح صدبار بیدار میشه میاد پیش ما

از نظر درس درسش عالیه و معلمش خیلی راضی هست ازش ولی امشب یکم نگرانی ام بیشتر شد چون پیش شوهرم خوابیده بود (من دارم سعی میکنم با جدا کردن جای خوابم جداش کنم تا تو اتاق خودش بره و بخوابه) دیگه بین خودم و شوهرم نمی خوابونمش یا پیش خودم می خوابه. آمدم دیدم پتو روش نیست گفتم سرما می خوره پتوش را آروم کشیدم روش چنان جیغ زد و از خواب پرید و گفت وای مامان ببین این کیه و شروع کرد به گریه کردن که خودم و شوهرمم ترسیدیم و گرفتمش تو بغلم آرومش کردم گفت مامان کی بود پتو من کشید گفتم من بودم خواستم بندازم روت که سرما نخوری بعد گفت از پیشم نرو مامان بعد یکم آروم شد بهش آب دادم تو بغلم دوباره خوابید

من یکم نگران این ترس هاش هستم استاد عزیز چون می دانید که جامعه پر گرگ شد می ترسم در آینده نتواند در مقابل آدم هایی که زور می گویند از خودش دفاع کنه و تن به هرکاری که می گویند بدهد و در زندگی مشترکش به مشکل بر بخوره من چیکار کنم به عنوان یه مادر که پیش گیری کنم از این ترس ها تا در آینده مشکلی نداشته باشه و اینکه اگه جایی بره که طبل می زنند وقتی صدا نزدیکش می شود چشم هایش را می بنده و باز می‌کنه و هی این کار تکرار می کنه حالا اگه میشه و زحمتی نیست من را راهنمایی کنید

آیا پسرم از لحاظ روحی و روانی مشکل داره؟ آیا احتیاج به مشاوره یا روانشناس داره؟ یه دفعه بردمش نزد یه روانشناس اسمش چیه؟ گاهی ناخن میخوره یا گریه میکنه یا دست و پاش و گم میکنه فقط یه موقعی مشغول بازی هست صدای داد فریاد باشه بعضی مواقع می نشیند پیش من و یه جایی و نگاه می‌کنه و خیلی آروم می شود تا موقعه ای که داد و فریاد کم بشه خیلی از دعوای بین آدم ها ترس داره و این حالتم بعضی از مواقعه داره همیشگی نیست

مطلب پیشنهادی:  روش های درمان خانگی اضطراب اجتماعی / هر چقدر بزرگتر میشم خجالتی تر و ترسو تر میشم

من نگران هستم وقتی هم به مشاور گفتم گفتند خب این عادی هست که بچه از داد و فریاد بترسه و من مشکلی توی این بچه نمی بینم حالا نمی دونم خودم حساس شدم یا نه؟؟؟ مشکلی هست چون پسر و در آینده باید تو این جامعه با هزار آدم جور وا جور سر و کله بزنه ترس این دارم که نتواند از خوش دفاع بکنه لطفاً راهنماییم کنید

استاد گرامی ممنون از وقتی که می گذارید و پاسخ می دهید امیدوارم حال دل خودتون و خانواده گرامی همیشه خوب و شاد باشه

لطفا پاسخ استاد پور علی زاده روانشناس درمان اضطراب را در متن زیر بخوانید و برای دوستانتان ارسال کنید

با سلام بر شما مادر مهربان آنچه من در متن شما می بینم بیشتر اضطراب و استرس مادرانه است تا ترس کودک !! شما با رفتارهایتان ترس را به کودک منتقل می کنید. مشکلات زندگی ، تحصیل ،کار و زایمان شما را به یک مادر همیشه نگران تبدیل کرده است .

علائم والدین مضطرب : 

۱) هرگاه از فرزند خود جدا شوند بسیار مضطرب میشوند

۲) محافظت بیش از حد از فرزند در موقعیت‌هایی که باعث ترس کودک می شود

۳) تخمین بیش از حد احتمالات آسیب به فرزند از الان تا آینده

۴) نادیده گرفتن نیازهای خودشان

۵) اغلب در حضور فرزند چهره ی نگران و مضطرب دارند

۶) در اکثر اوقات فکر می کنند فرزندشان نیاز به کمک دارد

شما مادر محترم در سالهای اول چنان بچه را بخود چسبانده آید و بعد که آسیبها را دیدید می خواهید از خودتان دورش کنید اما حالا کودک از شما جدا نخواهد شد .

مطلب پیشنهادی:  بعد از ۲۵ سال خداوند به ما یه گل پسر داد، راهنمایی کنید چجوری بهش بگم مواظب خودش باشه؟

۳۲ درصد مادران جهان معمولأ درگیر این اضطراب هستند و به کودکانشان منتقل می کنند .

اما راهکارها : 

۱) باید در درجه ی اول اضطراب شما بررسی شود تا کودک !

۲) ممکن است شما کمال گرایی و احساس مسئولیت بیش از حد داشته باشید

۳) ممکن است دچار وسواس باشید که البته باید روانشناس این موارد را در شما چک کند

برای کنترل این اضطراب :

_ لیستی از نگرانی‌های خود را بنویسید

_ از شوهرتان برای کم کردن این اضطراب ها و دادن آرامش کمک بخواهید

_ شروع کنید به مراقبت از خودتان مثل ورزش کردن ، مهمانی و تفریح رفتن ، به افتخار خود غذا یا میوه ی تهیه کنید و میل بفرمایید .

حالی از خودت بپرس و در مورد ترس کودکان در سایت پورعلیزاده و کانال ایتا مطالب زیادی وجود دارد مطالعه بفرمایید .

 

سپاسگزارم

دیگر مطالب مشابه
مشاوره حضوری، تلفنی و آنلاین