پرسش از استاد پورعلیزاده روانشناس خوب اصفهان
چطوری به برادرم بگم ازدواجت اشتباهه
چطوری جلوی ازدواج اشتباه برادرم و بگیر
سلام و درود خدمت شما استاد پورعلیزاده روانشناس اصفهان وقتتون بخیر، خدا سلامتی بهتون بده…
برادرم ۲۴ ساله هستند از اردیبهشت ماه سرکار میره و همزمان داره فوق لیسانس هم میخونه…
درحال حاضر برادرم اعلام کرده که زن میخوام (البته حدود ۲سال پیش وقتی ۲۲سالش بود اعلام کرد زن میخوام با یکی در ارتباط بودند که از خودش یکسال بزرگتر بود و خب ما بدلیل نداشتن شغل و نرفتن سربازی خودش، اقدامی نکردیم و اون دخترم ازدواج کرد و تمام.) بعد از اون چون بهش گفته بودم فعلا فقط فکر درس باش، خیلی حرف از زن و ازدواج نمیزد تا سال آخر دانشگاهش که پارسال بود،
یه روز اومد و گفت تو اینستا با یکی آشنا شدم و اینم یکسال بزرگتر از منه و میخوایم ازدواج کنیم… من چون میدونستم تو فکرش اینه که ما حالا مخالفت می‌کنیم اتفاقا مخالفت نکردم و گفتم هیچ اشکالی نداره مهم اینه که شما همدیگر را دوست داشته باشید و سن و سال فقط یه عدده ولی گفتم شما چند وقته باهم آشنایید؟ گفت از سال اول دانشگاه تا الان که داره دانشگاهم تموم میشه…
گفتم اونم از بچه های دانشگاهتون هست؟ گفت نه اون دانشگاه دیگه داره فوق لیسانس میخونه، ما خودمون از تحصیلات دخترخانم فهمیدیم که ایشون دو سال بزرگتره… با این همه، من گفتم که هیچ اشکالی نداره تو این چهارسال راجع به چه معیارهایی باهم صحبت کردید، توقع دختره از تو چیه، ملاک هاش چیه؟
وقتی این سوالا را پرسیدم تازه فهمیدم که اینا فقط باهم خیلی ببخشید چرت و پرت می‌گفتند و فقط از اینکه امروز کجا بودی و چیکار میکردی و چی خوردی و …. و فقط یه عادت و وابستگی بینشون هست، نه هیچ شناختی از هم، اونم بعد از چهاااار سال
خلاصه که گفتم ازدواج مگه شوخیه مگه بچه بازیه تو دیگه بالغ شدی باید این چیزا رو بفهمی، و گفتم اگه واقعا قصدتون ازدواجه سریع بشینید راجع به مسائل مهم زندگی صحبت کنید و بعد بیا به من بگو میتونید باهم کنار بیاید یا نه… و به دخترم بگو ببین اصلا خانواده اش به پسری که دوسال از دخترشون کوچیک تره، زن می دهند یا خیر و اگه خودتون اوکی بودید و خانواده اونام اوکی بودند، باشه ما با سنش کنار میایم و برات میریم خواستگاری
تا اینکه دیروز قرار شد بریم یه دختر دیگه که خیلی ام تعریفش رو کرده بودند، ببینیم… یه دفه داداشم گفت فعلا صبر کنید دست نگه دارید تا من بگم بهتون… ماهم متعجب از حرفش تا اینکه امروز به من زنگ زده که من همون دختره را میخوام و ما تو این چهارسال دلبسته شدیم و نه من میتونم اونو فراموش کنم و نه اون تونسته منو فراموش کنه،
و من گفتم تو که خودت گفتی اون زن زندگی نیست و خودتون کات کردید و حالا چی شد دوباره زن زندگی شد بعداز یکسال و …. و بهش گفتم تو مگه نگفتی از منطقه خودمون باشه که بشه خیلی خوب تحقیق کرد و فامیل مامانی که شناختم داشتیم گفتی نه، حالا این که اصن نمیدونیم کی هستن و کجا بودند را دوباره میگی…
بهش گفتم چرا اینقدر دم و دقیقه نظرت عوض میشه، بعد تو زندگی هم میخوای همینطور باشی، یعنی چی؟
و خلاصه خیلی میترسم کلا از ازدواج کردنش، بخاطر این همه تضاد که تو حرفاش پیش میاد و این کارایی که میکنه و نسبت به این دخترخانم هم حس خوبی ندارم با اینکه خودش میدونه به درد هم نمیخورند، پیام دادنش را قطع نمیکنه و پیام جدید را هم بعد از کات کردنشون اون دخترخانم داده…
من هیچ اقدامی هنوز نکردم و منتظرم که شما منو راهنمایی کنید که چگونه با خواسته اش برخورد کنم و چه برخوردی صحیح است؟
اونموقع شما میگید من دارم دخالت میکنم؟ من که هنوز کاری نکردم که دخالت محسوب بشه. من برای شما با این همه جزئیات دقیق توضیح دادم که ایشون
اولا با یه دختر ۲سال بزرگتر از خودش در رابطه هست
دوما ایشون رو تو اینستاگرام پیدا کرده و هیچ شناختی از خودش و خانواده اش نداره
سوما چهارساله چت می‌کنند و هیچ چیزی راجع به شخصیت هم نمیدونند و راجع به مسائل زندگی صحبت نکردند، صحبتاشون پوچ بوده و الان اومده به من میگه برید خواستگاری، حتی جرأت نمیکنه به مامان و بابام بگه چون میدونه مخالفت می‌کنند
لطفا پاسخ دکتر پورعلیزاده را در متن زیر بخوانید و برای دوستانتان ارسال کنید.
با سلام بر شما خواهر دلسوز
در پاسخ به شما عزیز باید عرض کنم وقتی کسی می خواهد ازدواج اشتباه بکند شما نه حمایت کنید و نه مخالفت بلکه در کنار او باشید و با او همدلی و هم فکری کنید .
هر انسانی حق انتخاب دارد و ما نمی توانیم مانع او شویم . متأسفانه از شما کار خاصی بصورت مستقیم بر نمی آید چون به هر حال در اینگونه موارد احتمال لجبازی و یا گارد گرفتن مخاطب بسیار بالاست و فرار از خانه ، اقدام به خودکشی ، رفتن در محل کار و منزل طرف مقابل و ایجاد آبرو ریزی کردن را منجر می شود .
و این به ضرر رابطه خوب شما با برادرتون خواهد بود اگر رابطه ی برادرتون یک رابطه ی عاطفی شدید باشد بهتر است اقدام به مخالفت نکنید و مدت زمان بیشتری را صرف آشنایی با او کند ولی عجله نکند و به شناخت بیشتر او بپردازد . مخالفت شما او را از مسیر تعقل و منطق خارج می کند اما گذشت زمان می تواند هیجان را تعدیل کند و در نهایت مشاوره پیش از ازدواج هم کمک خواهد کرد .
باید توجه داشته باشید که این ازدواج در درجه ی اول باید به صلاح برادرتون باشد و صلاح سایر افراد نباید ملاک باشد که از مسئله اصلی غافل شوید .
مسئله ی دیگر اینکه پدرتون باید به او نزدیک تر شود و رابطه ی بهتر آنها می تواند در تصمیم گیری بهتر کمک کند .
در خانواده ای که محبت بین اعضا وجود نداشته باشد چنین ازدواج‌هایی روی می دهد و رضایت والدین هم برای فرزند مهم نیست و ازدواجهای عجیب و غریبی انجام می دهند .
و نکته ی دیگر اینکه این دختر خانم که از لحاظ سن بزرگتر و ۴ سال با برادر شما ارتباط دارد و می داند وضعیت درآمدی برادرتون را مشخص است شرایط خانوادگی او هم بهتر از پسر شما نیست .
برای همزیستی مسالمت آمیز برای امر به معروف چند قانون کلی داریم :
احترام به حریم خصوصی
احترام به افکار و تفکرات طرف مقابل
احترام به سلایق متفاوت طرف مقابل
احترام به حق انتخاب
برادر شما مهارتهای کافی برای زندگی مشترک را ندارد .
نشانه های ازدواج اشتباه قبل از ازدواج :
ازدواجی که از روی هیجان و احساسات بدون منطق
از روی ترحم
از روی تنهایی
از روی عجله و شتابزدگی بدون تأمل و فکر و بدون شناخت
از روی تحریکات و تعریف های خود شخص و اطرافیان بدون منطق
از روی نیاز جنسی
از روی فرار از خانه
از روی بی خواستگاری
از روی بی پناهی
از روی اجبار
ازدواج زود هنگام مخصوصأ ازدواج بدون داشتن بلوغ فکری ، بلوغ عاطفی و نداشتن شغل در آمد و پس انداز
شما خواهر عزیز تحلیل و مهارت و دانایی بالایی دارید ولی برادرتون ندارند لذا در کنار او قرار بگیرید و با او همدلی کنید و به مسیر درست راهنماییش کنید .
متشکرم از پرسش شما
دکتر پور علیزاده مشاور پیش از ازدواج و خانواده
