شوهرم اعتیاد داره الانم ورشکست شدند، میگه باغ و طلاهات را بفروش

پرسش از استاد پورعلیزاده روانشناس با سابقه ی اصفهان

شوهرم اعتیاد داره الانم ورشکست شدن، طلبکارها می ایند در خانه، میگه باغ و طلاهات را بفروش تا کاسبی تازه راه بیاندازم، تصمیم گرفتم ازش دور بشم و توان رهن خانه دارم و آیا دادخواست مهریه بدهم؟

سوال شما عزیز

با عرض سلام خدمت شما استاد پور علی زاده مشاوره خانواده در اصفهان خیلی ممنون که وقت می‌گذارید و صبورانه به سوالات اعضا جواب میدید خانمی هستم ۴۵ساله ۲۵سال هست که ازدواج کردم شوهرم ۵۰ سالشونه و سه فرزند داریم . ما از همون اول تفاوت های فرهنگی زیادی باهم داشتیم و دوران عقد که دو سال بود نه خانواده هامون نه من و شوهرم زیاد با هم ملاقات نداشتیم بواسطه ازدواج سنتی که داشتیم. دوران عقد همه چی ظاهرا خوب و عالی بود تا اینکه بعد عروسی متوجه رفتار مشکوک شوهرم شدم اینکه وقتی از سر کار میومدن بهربهانه که بود میرفتن بیرون و حتی چند ساعتی نمیامدن و جالب اینکه وقتی می‌پرسیدم کجا بودی شروع می‌کرد به دروغ گفتن تا اینکه فهمیدم به تریاک و شیره و این اواخر به متادن اعتیاد دارند با خانواده‌اش که در جریان گذاشتم گفتن تو مریضی و دیوانه ای زندگی تو بکن مثل بقیه و ..خودش هم همیشه هرگاه مشاجره لفظی داریم میگه تو فکر میکنی من چقدر مصرف میکنم و الکی حساسی و شروع به تحقیر و توهین پیش بچها که موقع بحث میگه برو خداروشکر کن کنار بچه ها یه چیزی گیرت میاد بخوری و… به خانوادش گفته ناراحته بره طلاق بگیره منم راحت میشم چقدرر پول دکتر و دارو بدم خسته شدم در صورتیکه من هر دوماه که نوبت دکتر و آزمایش دارم بخاطر کم کاری کلیه هزینه نمیشه و همیشه جاهای دولتی رفتم یا تحقیر هایی امثال این نزد خانواده اش میبره و باعث شده بسیار زیاد ازش متنفر باشم و همه این تحقیر ها و توهین ها از طرف خودش و خانوادش بخاطر اینکه من ازش خواستم اعتیادش و ترک کنه این رو هم بگم قبل ازدواج اعتیاد داشتن و گاهی خاطراتی که با دوستاش داشته تعریف میکنه و میگه هم تفریحی بوده و هست .خلاصه با توجه به شغل آزاد که دارن ورشکست شدن و بدهی زیادی بالا آوردن و طلبکارها می ایند در خانه مان و من هیچ پاسخی ندارم. و الان بمن میگه طلاهات و همچنین باغی که از پدرت به ارث رسیده را بفروش و کمک کن کار تازه راه بیاندازم و یکبار دیگه به من اعتماد کن. ولی آقای دکتر با توجه به دروغگویی های زیادی که دارند و اعتیادشون و تحقیر هایی که از طرف خودش و خانوادش نسبت بمن میشه دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم و این در صورتی هستش که در این ۲۰ سال خیلی سعی کردم کمکش کنم از لحاظ روحی بتونه ترک کنه ولی متاسفانه لجبازی میکنه و حس بسیار بدی دارم و احساس میکنم به زور دارم تحملش میکنم و حتی هیچ میلی به رابطه زناشویی باهاش را ندارم برعکس این چندین سال که حس میکنم تمام وجودم را براش گذاشتم و این همه تحقیر حقم نبوده و خلاصه اینکه این بار نمیخوام بهش اعتماد کنم و بدلیل اینکه بچهام کوچک هستن و فعلا نمیتونم سر کار برم نمیشه طلاق بگیرم تصمیم گرفتم ازش دور بشم و توان رهن خانه ای دورتر را دارم و دادخواست مهریه بدم لطفا بنده رو راهنمایی کنید ؟

مطلب پیشنهادی:  دوست دارم بچه دومم بیارم ولی ترس دارم چون شوهرم اعتیاد داره و وضع مالی خوبی هم نداریم

 

لطفا پاسخ استاد پور علیزاده روانشناس مذهبی ازدواج را در متن زیر بخوانید و برای دوستانتان ارسال کنید

با سلام بر شما خانم محترم باید عرض کنم مسئله ی اعتیاد با داشتن مشکلات عصبی معمولأ در ارتباط است .

شما باید قبل از اینکه ایشان بخواهند کار جدیدی راه بیندازند دلایل ورشکستگی قبلی را بررسی کنید .اگر مسایل اعصابی یا مهارت نداشتن در کسب و کار بوده با یک روانشناس مشاوره کنید .

کسی که یکبار ورشکست می شود پتانسیل بالایی دارد برای ورشکستگی مجدد و سنگین تر و کمک شما باید کاملأ حساب شده باشد و اول عامل ورشکستگی را پیدا کنید .

ولی کلا با طلاق بنده موافق نیستم طلاق مشکلات شما را بیشتر می کند و هیچ خیری در آن نیست ، سعی کنید زندگی خود را بسازید و از شوهرتان بخواهید برای بر طرف کردن نقاط ضعفش اقدام کند .

 

شاد و سلامت باشید

دیگر مطالب مشابه
مشاوره حضوری، تلفنی و آنلاین