پرسش از استاد پورعلیزاده روانشناس خوب اصفهان
_ آسیب های سهل انگاری تنبلی و بی مهری شوهر به زن
سوال شما عزیز
سلام خدمت آقای پور علیزاده بهترین مشاور خانواده اصفهان خسته نباشید تشکر ویژه از زحمات شما و ادمین محترم و سپاس از کانال فوق العاده مفید و بی نظیرتون.
من خانمی ۳۵ ساله هستم. مشکلی که دارم این هست که زمانی که در اوایل بارداری چهارمم بودم وضعیت بسیار نابسامانی داشتم چون همسرم سرکار نمیرفت. اجاره خونه عقب افتاده بود و برای خرج و مخارج دوران بارداری و خورد و خوراک دو فرزندم و... در شرایط بدی قرار گرفته بودم هر چی هم با خوبی با همسرم صحبت می‌کردم که بیکار نباشه گوش نمیکرد و می‌گفت حال کار رو ندارم. از جایی که میدونستم خانواده اش طرفداریش رو میکنن به اونا چیزی نگفتم. به خانواده ی خودم هم چیزی نگفتم چون میدونستم میگن طلاقت رو بگیر بیا پیش ما زندگی کن. به خواهر بزرگترم گفتم باهاش صحبت کن گفت نه من چنین کاری نمیکنم چون ممکنه شوهرم بفهمه و برام دردسر درست بشه. شوهرم یه رفیقی داشت که خیلی باهاش خوب بود و قبولش داشت و مردم محل هم روش حساب میکردن و برای حل مشکلات بزرگتری می‌کرد. من با گوشی همسرم بهش پیام دادم و گفتم اگه امکان داره با همسر من کمی صحبت کن تا راضی بشه بره سرکار اولش گفت من نمیتونم کمکی کنم چون همسرت حرفی از مشکلات زندگی باهام نمیزنه بهونه ای برای نصیحت کردنش ندارم. بعد من اصرار کردم و گفتم همسرم حرف کسی رو قبول نداره و چون با شما خیلی خوبه شاید بتونید کمکش کنید. بالاخره قبول کرد و غیر مستقیم باهاش صحبت کرد و خدار وشکر همسرم دوباره مشغول کار شد. گذشت تا اینکه همسرم پس از چند ماه دوباره کار رفتن رو تعطیل کرد و باز همون شرایط بد تکرار شد و من دوباره با گوشی همسرم به رفیقش پیام دادم و قضیه رو گفتم ایندفعه رفیقش گفت میتونم ۵ الی ۱۰ دقیقه حضوری ببینمتون و حرفایی که بین من و همسرت رد و بدل شده بهتون بگم گفتم نه من تا به حال شما رو ندیدم و الانم نمیخوام باهاتون دیدار داشته باشم. فقط چون همسرم با شما خیلی خوبه و همچنین تعریفات زیادی از مردم محل در مورد شما شنیدم به عنوان بزرگتر خواستم به زندگیم کمک کنید. خداییش پذیرفتن و گفتن مشکلی نیست همه ی حرف ها را با پیام بهتون میگم ولی چون با گوشی همسرت پیام میدی میترسم همسرت متوجه بشه و فکر بد کنه. بهش گفتم اشکال نداره چون اگه با خط خودم پیام بدم و بفهمه خیلی بدتره. پیام‌ها تموم شد به غیر از یک پیام که روی گوشی اومده بود و من متوجه نشده بودم همسرم دید و پیام را بهم نشون داد و با اینکه پیام بدی نبود از در میون گذاشتن مشکل خیلی عصبانی و ناراحت شد و گفت اگه باردار نبودی میکشتمت. منم که خیلی ترسیده بودم کلی گریه کردم و معذرت خواهی کردم بالاخره آروم شد و گفت مقصر من بودم که اینقدر کم و کاستی گذاشتم که این اتفاق بیفته و من رو بخشید و به درخواست من قول داد هیچ موقع این موضوع رو به روی من نیاره ولی الان پس از گذشت تقریبا ۶ سال هر از گاهی به روم میاره و مدام میگه باهاش ارتباط داشتی. هر چی هم قسم میخورم و میگم من این آدم رو ندیدمش و ارتباط پیامی هم به قصد بد نبوده ولی باز میگه نمیتونم هضمش کنم. واقعا من از این وضع خسته شدم و بسیار پشیمونم و خیلی گریه میکنم و نمیدونم باید چیکار کنم از شما استاد گرامی و گرانقدر خواهش میکنم کمکم کنید… از زحمات فراوان شما سپاسگزارم
لطفا پاسخ استاد پور علیزاده روانشناس خانواده و زوج درمانی را در متن زیر بخوانید و برای دوستانتان ارسال کنید.
با سلام بر شما خانم گرامی بارها عزیزان گفتم برای ازدواج مسئولیت پذیری و اینکه طرف مقابل تنبل نباشد را چک کنید هم در مورد خانمها هم آقایان .
بسیاری از آدمها جنبه ندارند و وقتی از آنها کمک خواسته می شود فکر می کنند کسی هستند و امتیازی دارند و شما بسیار خانم با اعتماد به نفس و پاکدامنی هستید .
این روزها پیشنهاد دهنده بسیار زیاد شده ، مواظب خود باشید .برقراری ارتباط با دوست شوهر آسیبهای زیادی دارد من جمله همین مورد شما .که شخص می خواهد وارد فاز عاطفی شود و طرف مقابل را اغفال کند .و خدا رو شکر همسرتون فهمیده این نتیجه بی مسئولیتی و تنبلی ایشان است .در مورد بی مسئولیتی ایشان بحث افسردگی را چک کنید و برای درمان اقدام کنید .
سپاسگزارم
