شوهرم در سوگ برادرش/ اختلال سوگ

پرسش از استاد پورعلیزاده مشاور خوب اصفهان

_ شوهرم در سوگ برادرش/ اختلال سوگ

سوال شما عزیز

سلام استاد پور علیزاده درمانگر افسردگی در اصفهان یکی از برادرهای شوهرم که ۵۰ سال داشت وبا همسرم صمیمی بودند ۱۰ ماه پیش بر اثر سرطان کبد فوت کردند و شوهرم این حادثه را دیده و روی پای خودش از دنیا رفته. برادر شوهرم دو تا پسر دارد که الان با مادرشون زندگی میکنند برادر شوهرم را هم شهرستانمون دفن کردیم که حدود یک ساعت و نیم راهه تا اصفهان. حالا همسرم خیلی حالش بده اصلا اروم نمیشه هر روز، طی این ۱۰ ماه گریه های شدید و غمگین و ناراحت از اینکه برادر بزرگتر از خودش را از دست داده، تا چندین ماه که اصلا سر کار نمی رفت، همسرم خیلی شاد بود درطول این ۱۴ سال زندگی مشترکمون اصلا ندیده بودم گریه کنه، ولی خیلی دلش شکسته، همیشه سخت کار می‌کرد و مسافرت با کل خانوادش بره، اهل کوهنوردی، طبیعت گردی ، والیبال، فوتبال و تفریحات سالم هست . عقیده داشت که باید دنیا را ببینیم. خیلی به خانوادش و پدر و مادرش احترام میگذشت و دوستشون داره. یک خواهر داره و الان دو تا برادر.

هر هفته که میریم شهرستا نمون شوهرم میگه من هم مردم همش میگه چرا این اتفاق برای من افتاد. نا امید از زندگی میگه ای کاش می تونستم خودکشی کنم ولی از خدا میترسم ، هنوز لباس مشکی تنشه ریشاش بلند و نامرتب. توی خانوادش همسر من اینقدر حالش بده وبقیه خیلی بهترن وقبول کردن قضیه را

مطلب پیشنهادی:  کانال مشاوره روانشناسی در ایتا

به خداالان که دارم این مطالب را برای شما مینویسم دارم گریه میکنم ، بغض گلوم را گرفته، به خدا نمی دونم چه کار کنم، از زندگی دست کشیده ، دخترهام دارن از بین میرن هممون عصبی شدیم ، استاد برای همسرم چه کار می تونم بکنم؟ وشما چه پیشنهادی میدید آیا نیاز به مشاوره داره ویا نیاز به آرام بخش داره؟ ایا برمی گرده به زندگی ، اصلا نمی دونم باید چه کار کنم و چه رفتاری درسته، اینکه آیا همسرم دوباره بر میگرده به زندگی وشاد بشه بهتون از ته دل بخنده

 

لطفا پاسخ استاد پور علیزاده مشاور مذهبی خانواده ، پیش از ازدواج و زوج درمانگر را در متن زیر بخوانید و برای دوستانتان ارسال کنید.

با سلام بر شما بله حتمأ سریع ایشان را به روان درمانگر برسانید .احتمالأ ایشان در گذشته همیشه اضطراب و نگرانی از دست دادن عزیزان را داشته اند و الان دوباره دچار این ضربه شده اند .

کاری که شما می توانید انجام دهید آنست که مرتب ایشان را بر سر مزار آن عزیز ببرید و از او نخواهید لباس مشکی را دربیاورد .

و شما و خواهر و برادرها کنارش باشید و حتما به روان درمان گر مراجعه کنید ، انشالله با برطرف شدن اضطراب حالشان خوب می شود .

 

با آرزوی روزهای شاد برای شما

دیگر مطالب مشابه
مشاوره حضوری، تلفنی و آنلاین