پرسش از استاد پورعلیزاده مشاور برتر اصفهان
_ با صاحب کارم ۶ ماهه تو رابطه ایم و واقعا نمی دونم چیشده که سردی بینمون ایجاد شده
_ رابطه آشنایی آشنایی ازدواج
سوال شما عزیز
سلام وقتتون بخیر آقای پورعلیزاده مشاور پیش از ازدواج در اصفهان من از ساوه هستم ۲۰ سالمه دانشجوام من پارسال همین موقع رفتم سراغ یه کاری توی کافی نت و وقتی رفتم با اقایی 29سالشه که صاحب کار بنده بود اشنا شدم زن نداره ایشون یه رابطه قبلا داشته بهش خیانت شده و الان ۶ ماهه باهم تو رابطه ایم و‌من واقعا نمی دونم چیشده که سردی‌بینمون ایجاد شده ایشون صبحا توی اداره جات یه مدت سرش شلوغه عصرا هم که کافی نت مسول اونجاست تا شب شبم میره باشگاه و میاد قبلا خیلی خوب حرف میزدیم درحالی که کافی نت بود یا اداره ولی ..دوسری بحثمون شد بحث سر چی بود از صبح هیچی نگفت منم پیامی بهش ندادم اخر شب دیدم توی اینستاگرامه بعدش پیام داد گفت بیداری بحث کردم گفتم تو اخر شب تازع یادت افتاد منیم هست گفت داشتم شام میخوردم نخورده بودم تازه امدم یه سر تو ایستا زدم سریع تموم‌کردم امدم تو اتاق باهات بحرفم من منتظر پیامت بودم تو چته و اینا از صبخ با هزار جور ادم سر و‌کله میزنم چرا اینجوری میکنی یه سری دیگه هم بحث کردیم گفت من حال و حوصله بچه بازی ندارم کشش و ندارم و آخر شب دیگع ندارم اون سریم بهت گفتم این از دوتا بحثامون پیام خوب میده صبح باشه بیدار بشه صبح بخیر سر جاشه شبم میاد پیام میده ولی خوب خستس میدونم مراعات میکنم در حد نیم ساعت میخرفیم میره میخوابه حضوریم خوبه ایشون قبلا توی رابطه ای بوده که بهش خیانت شده من حس میکنم سر اینکه همچین رفتارایی رو‌ازم دیده داره دوری میکنه چون از اینا میترسه چون بی اعتماده پسر خوبیه من تو اون کافی نت وقتی کار میکردم خواهراش بودن با مادرش با پدرش سلام و علیک داشتیم میشناسم خانوادشو واقعا خوبن فقط متوجه نمیشم چرا بعد اون دوتا بحث صحبتو خیلی کم کرده ولی خرف از جدایی نمیزنه یه چیز دیگه هم هست من وقتی اونجا بودم دوستمو اوردم اونجا واقعا رابطم با دوستم تموم شد سر کارایی که میکرد چمی دونم میشستم پا میز اون کار اموز بود میگفت چرا تو میشینی چرا من نباس بشینم کار کنم چک میکرد کی رفتی خونه طلاقشو از شوهرش گرفت و‌فقط منو اذیت میکرد منم امدم بیرون از دستش خسته شدم گذشته ای ندارم که بگم افتضاحهه نه هرچی بوده رو گفتم به اون آقا ولی حس میکنم اون نسبت به من داره سردش میکنه در حالی که اون اقا یکی از دوستاش سر همینکه یکی بد گفت بوده کات کردن روزای اول گفت اینطوری نمیخوام باشه و تا چیزی بهم ثابت نشههه قبولش نمیکنم ولی عشق قبلیشو دوست دختره بهش گفت خیانت کرده بهت و اون اقا رفته سر قرار دیده که بله من واقعا موندم چیکار کنم خیلی دوسش دارم واقعا داغون میشم بره لطفا کمکم کنید بگید چطوری برخورد کنم دلشو به دست بیارم
کل توجهم محبتم بهشه ولی نمیدونم چرا با کوچک ترین چیزی میترسه انگار فاصله میگیره نمیدونم چیکار کنم کمتر توجه کنم چیکار کنم اعتمادشو به دست بیارم چرا یه دفعه ای سر دوتا بحث کوچیک اونطوری شد الان بهتر شده ولی حس میکنم دوستم که بردمش توی‌کافی نت داره پشتم درموردش بد میگه یا سعی میکنه توجهشو جلب کنه ولی میگم‌خودش طعم خیانتو چشیده اینکارو با من نمیکنه
لطفا پاسخ استاد پور علیزاده روانشناس پیش از ازدواج و خانواده در اصفهان را در متن زیر بخوانید و برای دوستانتان ارسال کنید.
با سلام بر شما خانم گرامی باید عرض کنم شما یک خانم جزئی نگر و احساساتی و مهر طلب هستید و با آقایی که کلی نگر و کم حوصله هستند می خواهید ازدواج کنید .
آن آقا شکل احساساتش مثل شما نیست ، حوصله ی بگو مگو و جر و بحث را ندارد ، اگر این رفتارتون را تغییر ندهید در زندگی شخصی هم دچار مشکل می شوید .
جماعت آقایان از ایرادهای ظریف و احساسی فوق العاده بیزار هستند مثلأ از مهمانی بر می گردید بگویید چرا اینطور حرف زدی ؟ چرا فلانی اینطور نگاه کرد و …. مردها از این حرفها بیزارند و از چنین خانمهایی فاصله می گیرند.
سایت مشاوره پور علی زاده
این آقایی که سرکار می رود ، باشگاه می رود و پر انرژی است سر مسایل کوچک تحمل ندارد و از شما فاصله می گیرد .افراد مثل شما احساساتی در روابطشان ضربه می خورند .
اگر می خواهید ایشان را برگردانید از ایراد گرفتن ، جزیی نگری بشدت خودداری کنید و اگر نمی توانید خود را تغییر دهید از این ازدواج منصرف شوید .
خوشبخت و موفق باشید
